Sunday, January 22, 2012

سخنرانی رئيس جمهور برگزيده مقاومت در کنفرانس بين المللی در پاريس

سخنرانی رئيس جمهور برگزيده مقاومت در کنفرانس بين المللی در پاريس ـ فراخوان به حفاظت بين المللی ساکنان اشرف - ۳۰دی 
۱۳۹۰
 
دوستان گرامی، هموطنان عزيز
از سخنان رئيس محترم کنفرانس و از توجه و حمايت شما به خصوص نسبت به ساکنان اشرف عميقاً سپاسگزاری می کنم.
فشارهای رژيم آخوندی برای انهدام اپوزيسيون اصليش، يعنی موضوع اين کنفرانس، بخشی از سياست شريرانه يی است که آخوندها برای حفظ حکومت لرزان خود در پيش گرفته اند. در ۲۰ روز اول سال ميلادی، آخوندها با ۴۳ اعدام در ايران، رکورد تازه يی به ثبت داده اند. و شمار زيادی نيز در نوبت اعدامند. آنها هم چنين برای سه تن از زندانيان هوادار مجاهدين حکم اعدام صادر کرده اند.
سران رژيم از دستگيری ۳۲ تن از اعضای مؤثر مجاهدين، به اتهام هدايت قيامهای سال ۸۸ خبر می دهند. اين البته زمينه سازی برای صدور حکم های اعدام ديگری نيز هست. همزمان سپاه پاسداران در ارگان سخنگوی خود خواستار راه حل نظامی در قبال اشرف شده است. و حملات موشکی به اشرف علامتی از همين سياست است.
برای بستن فضای جامعه، آخوندها در پی قطع ارتباط اينترنتی ايران با جهان خارج هستند. و از همه امکانات خود برای اين منظور استفاده می کنند. مجلس ارتجاع قانون مجازات استفاده کنندگان از تجهيزات تلويزيون ماهواره يی را به تصويب رسانده است: که مجازات آنها از ۶ ماه تا دو سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق است. از طرف ديگر رژيم ولايت فقيه تهديدها و تروريسم خود را به شدت افزايش داده است:
انفجارهايی با تلفات زياد در عراق، مانورهای نظامی با هدف بستن تنگه هرمز، شروع غنی سازی ۲۰درصدی اورانيوم و تهديد کشورهای عرب همسايه. اين ماجراجويی ها، از يکطرف برای باجگيری از جامعه جهانی است، از طرف ديگر برای مهار جامعه يی است که زنان و جوانان بپاخاسته آن مترصد از سرگيری قيام ها هستند. به خصوص که آخوندها از به هم خوردن اوضاع، آن هم در جريان در جريان نمايش انتخابات خود، به شدت نگرانند.
اين مواضع جنگ طلبانه، برای سرپوش گذاشتن بر سقوط اقتصادی کشور است. رشد اقتصادی به صفر رسيده و تورم در اين ماه به ۴۰ درصد رسيده است.
بله، اينهمه برای سرپا نگهداشتن رژيمی است که هيأت حاکمه آن به نحوی بی سابقه دچار تفرقه است و ريزش و فرسودگی در تمام لايه های حکومت، از جمله در سپاه پاسداران، رسوخ کرده است.

در چنين وضعيتی، متأسفانه دولتهای غرب و مشخصاً ايالات متحده آمريکا، هم چنان در پی نوعی تعامل و کنار آمدن با فاشيسم مذهبی حاکم بر ايران هستند. اين تعامل در چه سياستهايی خود را نشون می دهد؟
ـ در مسکوت گذاشتن نقض حقوق بشر در ايران
ـ بسنده کردن به مخالفت های نمايشی
ـ سرهم بندی پرونده توطئه رژيم برای ترور سفيران خارجی در واشنگتن
ـ نيمه کاره گذاشتن تحريمها
ـ و بی خطر نشان دادن برنامه اتمی رژيم. و خيلی پارامترهای ديگر.

اما سؤال اين است که هسته اصلی اين سياست کجاست و چيست؟
ـ اصرار بر ادامه نام گذاری نامشروع عليه مجاهدين!
آری، اين ليست گذاری اراده جامعه بين المللی برای اعمال قاطعيت عليه بانکدار مرکزی تروريسم را سست کرده است.
اين قلب قضيه سياست تعامل است و در نتيجه بر تمام کارکردهای سياسی جامعه بين المللی تأثير دارد.
و تا وقتی نام مجاهدين به ناحق در ليست وزارت خارجه آمريکاست، رژيم آخوندها اطمينان دارد که تهديدهايش با هيچ واکنش قاطعی از طرف جامعه بين المللی مواجه نخواهد شد.
از اين نظر اين يک فريب يا يک توهم است که سياستی که بزرگترين و سازمان يافته ترين اپوزيسيون اين رژيم را به بند می کشد در عين حال قادر به اعمال قاطعيت در برابر اين رژيم باشد.
و باز بايد اشاره کنم که اين يک فريب يا توهم است که سياستی که با اين ليست گذاريها در سرکوب مردم ايران مشارکت می کند، در عين حال يارای ايستادگی در برابر اتمی شدن آخوندها را داشته باشد. هرگز متصور نيست و به همين دليل بايد اين سياست تغيير کند.

خوب است در اينجا به موضوع تحريمها عليه رژيم آخوندی اشاره کنم که امروز به يک خواست جهانی تبديل شده و اتحاديه اروپا هم قصد دارد سه روز ديگر در اين زمينه تصميم گيری کند.
ما پيوسته از اعمال تحريمها به ويژه انسداد بانک مرکزی و تحريم نفتی اين رژيم استقبال کرده ايم.
هرچند که می دانيم برای مهار خطر اتمی رژيم، اين تحريمها بايد با حمايت از مبارزه مردم ايران برای تغيير رژيم آخوندی همراه باشد. با اين حال تصميم اتحاديه اروپا و مصوبات کنگره و سنای آمريکا برای ممنوعيت معاملات نفتی رژيم گام بلند ی به پيش است.
اما متأسفانه سياست تعامل دولت کنونی آمريکا و هم چنين تعلل ساير دولتهای غرب اين تصميهما را سست می کند تا می تواند آن را به تعويق می اندازد و برای اتخاذ هر سياستی اين معيار را در نظر دارد که آيا باعث رنجش فاشيسم مذهبی می شود يا خير؟ اينجاست که ما برای تصحيح اين سياست خطا فراخوان می دهيم.
تصحيح اين سياست از بخش کليدی آن يعنی خاتمه دادن به همين ليست گذاری غيرقانونی آغاز می شود. اين نامگذاری بهانه دولت عراق برای مبادرت به دو قتل عام در اشرف در دو سال اخير و هم چنين بهانه بسياری اعدامها در ايران تا به حال است.
با اين حال حذف نام گذاری مجاهدين تنها به سود مردم ايران نيست. بلکه به تصحيح يک سياست فاجعه بار هم کمک می کند و خدمتی است به صلح و امنيت تمام جهان. که در حال حاضر به وسيله ديکتاتوری حاکم بر ايران تهديد می شود. آری اين سياستی است به نفع صلح و امنيت کل دنيا.

دوستان عزيز!
سه هفته از بطلان ضرب الاجل ۳۱دسامبر می گذرد. مجدداً به همه شما پيشتازان اين کارزار بين المللی تبريک می گويم. به همه شما هواداران و پشتيبانان اين جنبش که در اين دوران با يک کارزار بين المللی توانستيد دشمن را يک گام به عقب برانيد تبريک می گويم.
اين دستاورد فقط به اتکای تلاشهای شما سياستمداران آگاه و هوشيار و برجسته که به خوبی می دانيد که در مقابل رژيم آخوندی نبايد سرخم کرد، نبايد زانو زد و نبايد کوتاه آمد و به يمن تلاشهای شما با کارزارهای بين المللی و تحصن های بی انتها در ژنو و واشينگتن، حاصل شد. مجدداً به همه شما درود می فرستم و از همه شما تشکر می کنم.
شما توانستيد ايالات متحده، اروپا و سازمان ملل را به اتخاذ يک سياست درست فرا بخوانيد. بنابراين هر زمان که زمامداران غرب درصدد اتخاذ يک سياست درست در قبال ايران برآيند. لاجرم بايد در مسير شما گام بردارند.

اما متأسفانه، سه هفته پيش، پس از امضای يادداشت تفاهم دولت عراق و ملل متحد درباره انتقال امن و آزادانه ساکنان اشرف به محل جديد، نخست وزير عراق علناً بر آن خط بطلان کشيد. وی مشخصاً تهديد کرد که چنان چه ظرف چهار ماه آتی تمام ساکنان اشرف از عراق خارج نشوند دولت عراق، خودش اقدام خواهد کرد. به علاوه بار ديگر بر احکام قلابی دستگيری ۱۲۱ تن از ساکنان تأکيد کرد. احکامی که هيچ اعتبار قانونی ندارد و تنها ساخته و پرداخته رژيم ايران و دولت تحت نفوذش در عراق است. احکامی که همان طور که دو روز پيش مقاومت ايران اعلام کرد، نه تاريخ دارد، نه اسم قاضی دارد، نه شماره دارد و بسياری از اسامی کسانی هستند که در خارج از عراق هستند و يا حتی کسانی که شهيد شده اند و در قيد حيات نيستند.
فراموش نکنيد که مضمون اصلی يادداشت تفاهم که دبيرکل ملل متحد، وزير خارجه آمريکا و ساير دولتها بر آن تأکيد کرده اند، رعايت سلامت و امنيت همه ساکنان اشرف تا انتقال به ليبرتی و از ليبرتی به کشور ثالث است. اکنون نخست وزير عراق با اين اظهارات اساس اين توافق را برهم زده است.
تهديد به حمله و دستگيری، برپايی زندانی با ديوارهای بلند در کمپ جديد کمپی که حتی آب آشاميدنی ندارد و ورود و خروج به آن آزاد نيست و تحميل يک جابه جايی اجباری اجزای طرحيست که مورد علاقه رژيم آخوندهاست.
هم چنان که ساکنان اعلام کرده اند، ما هم مجدداً تأکيد می کنيم که زندان سازی و جابه جايی اجباری مرز سرخ است و هيچ کس آن را نمی پذيرد
آن چه دولت عراق زير عنوان اعمال حاکميت دنبال می کند، پيشبرد سياست ولی فقيه رژيم ايران است؛ برای متلاشی کردن مهمترين نيروی مخالف رژيم ديکتاتوری حاکم بر ايران. اما چنانکه در همين روزها رهبر مقاومت مسعود رجوی گفت:
«اگر کسی فکر می کند می تواند مجاهدين را متلاشی کند اشتباه می کند...
اگر کسی فکر می کند مجاهدين از سرنگونی رژيم ولايت فقيه دست برمی دارند اشتباه می کند.
در همه حال و در همه جا سرنگونی اين رژيم حق مسلم ما و خلق ماست» و چنين خواهد شد.

دوستان عزيز!
اکنون پيش از آن که زمان برای تحقق يک راه حل مسالمت آميز از دست برود، بايد هشدار بدهيم رژيم آخوندها و دولت عراق دست اندر کار يک سوءاستفاده خطرناک از ارگانهای ملل متحد هستند تا ساکنان اشرف را از يک وضعيت تهديد آميز، به يک وضعيت فاجعه بار منتقل سازند. اعتمادی که نثار ملل متحد شده است، نبايد با بازيهای دولت عراق، وسيله برپايی زندانی در داخل يک پادگان برای ساکنان اشرف شود. جهان شاهد است که دولت عراق، نه می خواهد و نه می تواند به قول های خود به سازمان ملل و جامعه جهانی وفادار بماند.
اما سؤال اساسی اينست که چرا ملل متحد در اين باره سکوت کرده است؟
در برابر چنين نيرنگی، ملل متحد نبايد به دولت عراق اجازه دهد مساحت کمپ جديد را به ميزان فوق العاده يی کم کند. يونامی و کميساريای عالی پناهندگان و ملل متحد به موجب مسئوليت خود و به موجب اصل مسئوليت بين المللی حفاظت (آرتوپی)، بايد مانع هرگونه جابه جايی اجباری بشوند و نسبت به آن هشدار بدهند و دست به عمل بزنند.
ما به بيانيه ۲۶ دسامبر آقای بان کی مون تکيه کرديم که تصريح نمود: «هر گونه خشونت و يا راه حل اجباری غيرقابل قبول خواهد بود». ساکنان اشرف، نه در امضای توافقنامه شرکت داشته اند، نه از محل استقرار جديدشان آگاهی دارند و نه با شرايط نازل و اسارت بار آن موافقند.
کليت اين جابه جايی اجباری است، جزء به جزء آن تحميلی است؛ مگر آن که خواسته های ساکنان اشرف در نظر گرفته شود.

سازمان ملل از بالاترين اعتمادها از بالاترين اختيارات و در نتيجه از بالاترين مسئوليتها در اين قضيه برخوردار است و توانايی آن را دارد
سازمان ملل نيز آن قدر خود را صاحب اختيار می شناسد که بدون آگاهی و رضايت ساکنان اشرف، در مورد سرنوشت آنها با دولت عراق، قرار داد امضا می کند. پس نبايد وقتی پای سياست مخرب دولت عراق به ميان می آيد، از خود، رفع مسئوليت کند.
پنج ماه پس از تقاضای پناهندگی يک به يک ساکنان اشرف، چرا از نقش تسهيل کننده ملل متحد برای تعيين پناهندگی ساکنان خبری نيست؟ راستی چرا؟ چرا دولت عراق توانسته است مانع کار کميساريای عالی پناهندگان بشود!؟ چرا اين زمان طولانی را از دست داده ايم و از دست رفته است؟ اين کاملاً ضروری است که کميساريای عالی پناهندگان کار تعيين پناهندگی ساکنان اشرف را بيش از اين به تأخير نيندازد.
شرايط اضطراری ساکنان اشرف و کندی فوق العاده پروسه انتقال آنها و مانع تراشی های دولت عراق ايجاب می کند که کميساريای عالی پناهندگان از روش تعيين يکباره و گروهی پناهندگی برای ساکنان اشرف پيروی کند. اين يک گام اجتناب ناپذير برای تضمين امنيت و سلامت ساکنان اشرف است که آنها را در مقابل انواع خطرات مهارناپذير گارانتی و تضمين می کند. اکنون دولت عراق کميساريای عالی پناهندگان را تحت فشار گذاشته که بين بد و بدتر يکی را انتخاب کند. کميساريای عالی پناهندگان نبايد بر وضعيتی صحه بگذارد که هيچ تناسبی با شرايط زندگی کنونی ساکنان اشرف ندارد.
به علاوه، بايد باز هم بر ضرورت تأمين اطمينان های حداقل تأکيد کنم. يک انتقال امن و آزادانه با تضمين های مکفی برای مصونيت ساکنان از هرگونه آزار و دستگيری. و هم چنين انتقال با اموال و خودروهايشان، آن هم به محيطی که مساحت آن برای يک کمپ به طور ميان مدت مناسب باشد؛ به اضافه ساير حداقلهای ضروری.
وزير امور خارجه آمريکا در بيانيه ۲۵ دسامبر خود تأکيد کرد که اين جابه جايی، برای موفقيت بايد از حمايت کامل ساکنان کمپ اشرف برخوردار باشد. من از ايالات متحده می خواهم مطابق همين بيانيه، مانع جابه جايی اجباری ساکنان اشرف شود و هم چنين مانع تن دادن ملل متحد به تحميلات دولت عراق شود.
آری اين وظيفه آمريکا و ايالات متحده آمريکاست. زيرا ترديدی نيست که ايالات متحده در مورد حفاظت و امنيت و سلامت ساکنان اشرف به طور خاص، مسئوليت دارد و بايد پاسخگوی تعهدات قانونی و اخلاقی خود باشد.
هم چنان که تا به حال بسياری سياستمداران برجسته آمريکايی بر اين امر مهم تأکيد کرده و آن را تکرار کرده اند، می خواهم تأکيد کنم که نگذاريد شکست تلخ و فاجعه بار سازمان ملل در بوسنی، اين بار در قبال ساکنان اشرف تکرار شود. تاکيدات مستمر دبيرکل بر جابه جايی داوطلبانه، راه حل صلح آميز و با دوام است. راه حلی که علاوه بر حق حاکميت عراق، حقوق بشر و قانون انسان دوستانه بين المللی ساکنان را هم به رسميت بشناسد. اما آن چه متأسفانه در روی زمين جريان دارد، با خواست دبيرکل فاصله زيادی دارد. و آن چه هم اکنون فراهم شده، يک بازداشتگاه است، نه يک کمپ پناهندگی.
اکنون که دولت عراق تفاهم نامه امضا شده خود را زير پا گذاشته است، از ملل متحد می خواهم اين موضوع را به شورای امنيت گزارش کند و تصميم جديدی برای نجات اين راه حل صلح آميز درخواست کند. و سرانجام بايد سخنان اخير آقای بان کی مون در بيروت را يادآوری کنم که گفت: «نظم کهنه، حاکميت تک نفری و انحصار در سرمايه و قدرت خاموش کردن رسانه ها و محروميت از آزاديهای پايه يی در حال فروريختن است. مردم به همه اينها می گويند: «کافی است، ديگر بس است».
بله! ماهم می گوييم ديگر بس است. در ايران نيز دوران فاشيسم مذهبی به سر آمده است. و اين، سازمان ملل متحد و جامعه جهانی را فرا می خواند که در کنار مردم ايران و مقاومت ايران بايستند.
از همه شما متشکرم.

No comments:

Post a Comment